رفتن به مطلب

بحث اولین تجربه وردپرس!


Mahdigp

پست های پیشنهاد شده

سلام

اولین تجربه و به صورت فشرده بخوام بگم: دانلود بسته وردپرس انگلیسی بود و بر اساس آموزشهای فارسی که در یکی از انجمن ها قرار داده شده بود تغییرات دستی توی فایل wp-config.php بود و خیلی گنگ بود نتونستم نصب کنم و درنتیجه با تجربه ای که از نصب cms های دیگه داشتم و پشتکارم :) نصب اتوماتیک را انتخاب و بر روی لوکال نصب کردم.

در اولین قدم ها movable type و جوملا و بعد از اون وردپرس را نصب و امتحان کردم.

در اولین برخوردم با وردپرس توجهم به حجم کمتر نسبت به بقیه سیستم ها و راحتی در کار کردن با آن و همچنین پشتیبانی به زبان فارسی جلب شد و همچنان ادامه دارد ...

لینک به ارسال
  • 1 سال بعد...

دست بر قضا!

من تا چهار سال پیش اصلاً اینترنت و حتی ایمیل نداشتم. فقط یه آیدی یاهو داشتم با کارت وصل میشدم میرفتم چت روم. اما تو کامپیوتر خیلی وارد بودم.

بابام که معلمه گفت یه وبلاگ واسم بساز. گفتم چیه؟ گفت میری بلاگفا میسازی دیگه خودت پیدا کن.

هیچی وبلاگ ساختم و توش مطلب گذاشتم. چون مطالبش خیلی خوب بود بازدید رفت بالا و یکی از دانش آموزای بابام یه دامنه خرید برای بابام.

ولی خودشم نمیدونست چیه فقط خریده بود.

یکی تو دانشگاه خیلی کامپیوتر بلد بود رفتم پیشش گفتم قضیه رو گفت برو یه هاست رایگان ... ثبت نام کن خودم یادت میدم.

اما من که میدونستم یاد گیری php خیلی طول میکشه اومدم تو ترفندستان گشتم دنبال نرم افزاری برای این کار.

از اینجای این تاپیک من وارد حکایت میشم:

http://www.tarfandestan.com/forum/thread133544.html#post719586

امان از تقدیر. خدا یه همسر خوبم همینجوری قسمت کنه. از وردپرس که خیلی راضیم :lol:

لینک به ارسال

سلام ، فکر کنم من از همه دیر تر وارد وب شدم ، راستش من تقریباً 50% سنّ کمم رو توی دنیای مجازی و پای کامپیوتر بودم ، از پیش دبستانی به قبل بود که کامپیوتر خریدیم ، هنوز یادمه اینقدر ناوارد بودم که منفی بالای صفحه (Minimize) رو میترسیدم بزنم و فکر میکردم خراب بشه و فقط یاد داشتم × رو بزنم

همون اوایل مثل هر بچّه دیگه ای شروع کردم به بازی های مختلف.

توی وب با اینترنت Dial Up میگشتم و خواهرم که وبلاگ نویسی میکرد من رو مشتاق به دنیای مجازی اینترنت کرد و منم یه وبلاگ عاشقانه ساختم (فقط به دلیل بازیگوشی اصلاً توش هیچی ننوشتم و فقط ساخته بودمش ، الآنم هستش) گذشت و اوّلین سایتی که دیدم سایتی بود که به کمک دوست و همکار عزیزم سعید ساختیم (برای سرور ورلد آف وارکرفت با جوملا هم بود) و بعد وارد شبکه های اجتماعی از قبیل فیس نما شدم که توی فیس نما با 2 تا دوست عزیزم به نام های سعیده سعادت و سجّاد صیّادی آشنای شدم و بسیار هم با هم روابط خوبی داشتیم ، سعیده وبلاگ نویس بود و از من خواست قالب وبلاگش رو براش تغییر بدم و این اوّلین تجربه من در زمینه HTML بود (چون زبانم تقریباً خوب بود تونستم انجامش بدم) و سجّاد هم که مثل من گرافیک کار بود یه سایت ساخت بنر ساختیم و این اوّلین تجربه من با وردپرس بود.

این سایت رو خواستیم گسترش بدیم و بزرگش کنیم که به دلیل مشغله هایی که داشتیم ولش کردیم و من سایت خودم رو با نام www.naslno.com راه انداختم ، و قالبش رو امیرعلی باقر کاسگری از همین انجمن (الآن توی گروه توسعه است) ساخت و منم اوّلین تاپیک هام رو راجع به مشکلام اینجا زدم و وقتی دیدم همه دارن کمک میکنن منم از تابستون همین سال شروع به کار کردم.

بله ، کلّ تجربه من راجع به وردپرس مربوط به همین نهایت 1 سال اخیر هست و قبل از اون اصلاً با وردپرس کار نکرده بودم که هیچ چیزی راجع به برنامه نویسی وب نمیدونستم.

الآنم که افتخار دارم در خدمت گروه وردپرس پارسی باشم و استاد فخّار جزو کسایی هستن که واقعاً من رو به کمک به دوستانم توی انجمن تشویق کردن (با رفتارشون)

لینک به ارسال

سلام.

خداییش داستان چند نفر رو خوندم دیگه شرمم میاد بگم من از کجا شروع کردم چون واقعا افراد بزرگی اینجا هستند ولی برای اینکه بعدا با دیدن این متن روحم شاد بشه مینویسم از کجا شروع کردم!

من مدت شروعم از همه شما کمتره و توی شهرستان ما کلاس های آموزش برنامه نویسی و این چیزا نیست فقط یکی چند ماه پیش باز شده. یادمه اولین باری که کامپیوتر خریدم اینقدر ناشی بودم که وقتی تو تلویزیون میگفتن اینترنت دهنم باز میموند و و میگفتم ای بابا اینا چقد سخته و میشه منم یه روزی بتونم برم نت؟

اونجا بود که فعل خواستن رو صرف کردم و اینقدر به این بابای بیچاره گیر دادم تا یکی رو اورد اینترنت دایل اپ رو برام وصل کرد و وقتی اولین بار یه صفحه نت رو دیدم اینقدر جرات پیدا کردم که سریع رفتن دنبال طراحی سایت!!!

یادش بخیر اون زمان یه ویندوز ایکس پی خریدم و میخواستم نصب کنم زدم همه چی رو داغون کردم ولی اینقدر بهش گیر دادم تا تونستم درست ویندوز عوض کنم بدون هیچ آموزشی و بعد از این کارم اینقدر خوشحال شدم و اعتماد به نفس گرفتم که دیگه اصلا حرفشو نزن(چون اطرافیان من اون موقع حتی کپی و پیس کردن هم بلد نبودن ولی من ویندوز عوض میکردم خیلی اعتماد به نفسم رفت بالا) از اون به بعد شد که توی همه ی کارها یه قدم جلوتر میزارم که بخورم زمین و تجربه کسب کنم! عجیبه نه! ولی من هیچوقت به عواقب کارم فکر نمیکنم تا بهترین تجربه رو کسب کنم البته خیلی تا حالا ضرر کردم ولی اون ضرر ها جلوی ضرر بزرگ تری رو با تجربه ای که کسب کردم گرفته.

همین جا بود که وقتی تصمیم گرفتم وبمستر شم به جای وبلاگ سازی رفتم سراغ سایت و خیلی گشتم تا یه سایت ساده بسازم و این گشتن منو به وردپرس رسوند یادش به خیر چقدر خوشحال بودم که سایت دارم. ولی با سن و تجربیاتی که من اون زمان داشتم به شدت تو بحث هاست و وردپرس گیج شدم و برگشتم به وبلاگ حدودا یک سالی وبلاگ نویسی کردم تا کار اومد تو دستم و کم کم رفتم سراغ وردپرس.

البته با سرعت اینترنت اون زمان من خیلی سرد شده بودم ولی تا دو سال پیش که سرعت اینترنتم رو بالا بردم کلی چیز یاد گرفتم و همیشه با اشتباهات عمدی تجربیات نابی رو بدست اوردم و پیشرفت ناچیز خودمو از این اشتباهات میدونم.

الان هم خدارو شکر با سرعتی که ازش راضی هستم دارم پیشرفت میکنم و امیدوارم مین طور پیش برم و هر دفعه که به یک دقیقه پیشم نکاه میکنم بگم ههه من این بودم واقعا که!

ببخشید طولانی شد اولش که شروع کردم خودکار تا تهش تو ذهنم ظاهر شد ولی اگه میشه یواش تر بخندید به هر حال من از همه ی شما تازه وارد ترم :)

لینک به ارسال

من هم مدیون معلم زبان خوبم جناب آقای غیاثی هستم که ایشون هم جزو گروه وردپرس پارسی هستن. :wub:

یادمه که کیسم رو بردم پیش ایشون تا برام وردپرس نصب کردن. :D

لینک به ارسال

سلام دم آغاز کننده تاپیک گرم

کار من از جایی شروع میشه که با دیال آپ میومدم نت اه یادش به خیر(البته دروغه اصلا هم یادش به خیر نیست :D ) یادمه چند سال پیش حدودا پنج شیش ساله پیش اصلا تو این وادیا نبودم چون اصلا کامپیوتری نداشتم تا خریدم اول از تمام بازی های کامپیوتری خودمون و سیر کردیم بعد به این فکر افتادم که چقدر جالبه که یه مطلب بزاری و هزاران نفر بتونن اون و بخونن یه وب لاگ زدم بلاگفا بعد دیدم خیلی امکانات بلاگفا محدوده بعد پرشین بلاگ و بلاگ اسکای یواش یواش بازدید بلاگم بالا رفت منم هی دوست داشتم به امکانتش اضافه کنم تمام سرویس های بلاگ دهی و امتحان کردم تا به یه سایتی به اسم ایران دات اس سی بخوردم از شانس ما اوایل کار این سایت بود خیلی سرورش مشکل داشت ولی امکانات خوبی داشت ولی راضیم نمیکرد رفتم توی یه انجمن به اسم وب لاگ نویسان بعد از مدتی دیدم دارن تو یه تاپیک درمورد ایجاد سایت حرف میزنن نظر سنجی گذاشته بودن جوملا بهتره یا وردپرس من باخودم میگفتم اینا دیگه چین اینجا کجاست وای چقدر نخبه و عجوبه هستن یادمه بهشون گفتم به نظرتون منم میتونم یاد بگیرم خلاصه آرزوم شده بود، بهم میگفتن بعدا خندت میگیره که اینقدر دست نیافتنی میدونی وردپرس و... ما هم رفتیم دنبال آموزش وردپرس از سایت های مختلف و هاست رایگان و... که آخرم فهمیدم هیچ چیز رایگانش خوب نیست ، تا پول ندی از کیفیت خبری نیست بماند بعضی موقع پول هم میدی خدمات بازم وجود نداره خخخخ :D هـــــی الان که فکرش و میکنم خیلی خوشحال میشم برا اون قضیه خلاصه رفتم با اسکریپت های مختلف کار کردم هیچ کدوم ساده و دلچسب تر از وردپرس نبود بعدش خیلی انجمن پشتیبانی وردپرس و مدیراش بهم کمک کردن همینجا از آقا مرتضی آقا پارسا و استاد فخار تشکر میکنم...

خلاصه کار به این جا رسید که من تغییر رشته دادم ولی الان دارم نرم افزار میخونم :wub:

(یه کلام سیاسی :D ) محدودیت ها باعث پیشرفت هممون شده پس تحریم ها هم میتونن باعث پیشرفت کشورمون بشه خدا ذلیل کنه هرکی که به کشورم و مردمش چپ نگاه کنه

خلاصه هنوز اول راهم به امید خدا خیلی ایده تو ذهنم دارم که ان شاءالله عملی بشه و به موفقیت برسه و برای همه ی جوونا آرزوی موفقیت دارم و اینکه برید سمت علاقه و استعدادتون...

دوستدار همه ی وردپرسی های عزیز :wub:

ویرایش شده توسط abolfazl
لینک به ارسال

ممنون از دوستان که توی این تاپیک به خوبی شرکت کردند.

منم بگم؟

بــــعــله، من از 5 سالگی با کامپیوتر آشنا شدم، اون موقع این کامپیوتر اشتراکی 4 نفر بود (من و 2 تا داداشم و بابام :D) این بود که وقتی که به من میرسید، واقعاً کم بود و گاهی اوقات آزاردهنده.

ولی همین اوقاتی رو که داشتم، خیلی خوب استفاده می‎کردم، توی 6 سالگی، از نظر سرعت تایپ، بین هم‎سن و سالام و حتی خانواده رقیب نداشتم.

هرازگاهی برای تمرین، یه متن از یه کتاب انگلیسی مینوشتم و میدادم به بابام که برام از سر کارش پرینت بگیره. اینجوری هم انگلیسیم خوب شدو هم سرعت تایپم واقعاً تند شد.

بــــــعد، برادر بزرگترم که میخواست چندتا واحد C++ پاس کنه، یه کتاب از جناب آقای جعفر نژادقمی خرید (اسم جعفرنژاد هم که میاد من مورمورم میشه!). کتاب خیلی سنگینی بود و برادرم هم اصلاً این کتاب رو کار نکرد و از یکی از دوستاش یاد گرفت.

اما پدرم، به دلیل آشنایی قبلی که با برنامه‎نویسی داشت، یکی از برنامه‌های این کتاب رو به نام جدول ضرب نوشت و نشون من داد، من هم که اصن مدرسه نمیرفتم، اما عاشق این کار شدم! چندین بار برنامه رو اجرا کردم و نتیجه رو دیدم، اما هر تغییری که توی سورس میدادم، ارور میداد! ها ها ها :D

من خیلی لذت بردم، اما متأسفانه اوقات مدرسه و کلاس اول فرا رسید و باعث شد که 10 ماه از عشقم! (کامپیوتر) دور بمونم! چند روز بعد از امتحانا، بابام یه برگه نشونم داد (یه تراکت تبلیغاتی) از یه آموزشگاه کامپیوتر به نام شهروند که میگفت بیاید مدرک ICDL بگیرید و این حرفا.

من هم مستقیماً ثبت نام کردم و البته هزینه اون کلاس ها خیلی خیلی بالا بود، اما به هر حال ادامه دادم و تا مهارت چهارم رو مدرکش رو گرفتم،اما بعدش به دلیل اینکه excel رو پاس نشدم، ادامه ندادم. :D

بعد از بیرون اومدن از فاز ICDL و متأسفانه فرارسیدن اوقات مدرسه، پدرم به خاطر علاقه ام به کامپیوتر، گذوشت که در اوقات مدرسه هم با کامپیوتر کار کنم. از همون موقع بود که با اینترنت آشنا شدم و تحت نظر پدرم، با اینترنت کار میکردم تا اینکه با پدیده عجیبی به نام Visual Basicc 6 آشنا شدم!

یه مدت درموردش تحقیق کردم و بالاخره یه کتاب در سطح متوسط Visual Basic 6 از ایمان افتخاری خریدم. خیلی روش کار کردم، اوایل خیلی مشکل داشتم اما لطف خدا بود که مشکلاتم رفع شد.

کم کم به این فکر افتادم که کلاس برنامه نویسی هم برم که البته موفق آمیز نبود و 2 جلسه بیشتر نرفتم، چون رسماً هیچی نمی فهمیدم.

گذشت و گذشت و منم تجربی کار میکردم تا این ADSL خریدیم و حالا بیا و درستش کن! اینقد تو اینترنت گشتم و گشتم تا اینکه فهمیدم علاقه من به شبکه و اینترنته، برای همین برنامه های زیادی که تحت شبکه یا اینترنت بودند رو نوشتم، اما این کار خیلی سخت بود و به گروه خونی بنده نمیخورد. بنابراین به فکر افتادم تا یه زبون برنامه نویسی تحت وب یاد بگیرم!

سایت vbassistant.net که اون موقع خیلی فعال بود (بعد هک شد ;) ) یه نتیجه از رتبه بندی زبان های برنامه نویسی منتشر کرده بود که PHP اون موقع تو رتبه 4 بود و دیدم جلوش زده تحت وب.

سریع دست به کار شدم و یه کتاب آموزش PHP از محمد مصدری خریدم و کار کردم و خلاصه اینکه خیلی بهم حال داد!

چند ماهی کار میکردم تا اینکه وارد انجمن پرشین اسکریپت شدم و اونجا خیلی چیزا یاد گرفتم و خیلی چیزا یاد دادم و تجربه ام خیلی خیلی رفت بالا.

بعد از اون، یه دوستی، سیستم digial downloads pro که مال فروش فایل بود رو فارسی کرد و منم موفق شدم درگاه زرین پال رو براش بسازم و توی همون انجمن منتشر کنم، یکی از پرسنل زرین پال توی همون فروم گفت که اینو به زرین پال معرفی کنید، منم هم معرفی کردم و دیدم زرین پال 70 هزار تومان (سال 91!) به حسابم واریز کرده به پاس قدردانی از خودم!

همون موقع ها، اولین اکانت های فری ام رو توی gigfa میساختم (چون گیگفا فقط یه اکانت با یه ایمیل میداد، منم از ایمیلهای ایرانی استفاده میکردم و ثبت نام میکردم). یادم هست که wordpress98.com اون موقع بهترین بود و همچنین خود wp-persian هم واقعاً فعال بود. یه سایت ساختم ibook.gigfa.com که یه سری کتاب میزاشتم. یادم هست که برای نصب وردپرس، به مشکل برخوردم. حالا چه مشکلی؟ من نمیدونم میشه zip رو هم آپلود کرد و فکر میکردم که باید تک تک فایلا رو آپلود کنم، حالا بیاو درستش کن و 1000تا فایل وردپرس رو باید آپلود کنم.

به فایل 26 که رسید،رسماً منفجر شدم!

تا اینکه یه آموزش دیدم از خود سایت gigfa درمورد نصب وردپرس، خیلی خوب آموزش داد و منم نصب کردم :D

خیلی خوشحال بودم و فهمیدم درآمد این کار بالاست، با سایت پونیشا آشنا شدم و فهمیدم که مال کارگرفتن و ایناست. یه پروژه بود که مال هماهنگ سازی woo 1.5 با زرین پال بود، خب قاعدتاً من بی تجربه هم 15 تومن بیشتر نخواستم. :o . قرار بود پروژه رو 3 روزه تحویل بدم که به علت تنبلی ام این 3 روز شد 14 روز ! اما کارفرما که خیلی آدم محترمی بود، بخشید و گفت اشکالی نداره، اما پلاگین به خوبی کار کرد.

یکی از دیگه علت های طولانی شدن این پروژه، این بود که با وردپرس آشنایی نداشتم، بنابراین تصمیم گرفتم هر طور شده با پلاگین نویسی وردپرس آشنا بشم. این آشنایی رو مدیون کسری عزیزم هستم.

این بود آشنایی من، شرمنده طولانی شد. قسمت دوم هم داره، الان دستم پکید از بس تایپیدم.

لینک به ارسال

4 سال پیش بود که با وبلاگ نویسی اشنا شدم اونم از طریق یکی معلم های مدرسه که یه روز اتفاقی اومد سر کلاس در مورد وبلاگ و اینترنت صحبت کرد همون موقع کنجکاو شدم رفتم دنبالش اون موقع فقط یه کافی نتی مرکز شهرمون بود که هر وقت از مدرسه میومدم یه سر میرفتم اونجا چند ساعتی تو وب میگشتم و مقاله های آموزشی رو میخوندم هر چقدر بیشتر میخوندم علاقم واسه یادگیری بیشتر و بیشتر میشد .

اولین وبلاگمم هم 3 ماه بعدش زدم و هرچی که از وب یاد میگرفتم و دورو اطرافم میدیدم رواشتراک گذاری میکردم تقریبا هر روز کارم شده بود از مدرسه که میام برم کافی نت مقاله بنویسم . احساس خیلی خوبی بهم میداد ! بعد 2 سال گشت و گذار و یادگیری با وردپرس اشنا شدم البته همینطوری تستی نصبش کردم و بعد پاکش کردم رفتم سراغ یه سیستم دیگه هی میگشتم تا یه چیزی پیدا کنم که راحترین باشه تا اینکه با دیتا لایف انجین یه چند ماهی کار کردم دیدم نه اینم خیلی گیرو گور داره رفتم سراغ نیوک بازم چند وقتی رو نیوک کار کردم اما باز هم اونی نبود که میخواستم تا اینکه تصمیم گرفتم دوباره وردپرس رو نصب کنم اما اینبار شروع کردم سفت و سخت یاد گرفتمش (همون موقع عضو اینجا شدم) ظرف 5 ماه تقریبا تمامی اصولش رو یاد گرفتم و سر سال تونستم html و css رو یاد بگیرم تا خودم قالب طراحی کنم (البته به کمک دوستان انجمن ) اما بازم کافی نبود واسم :D میخواستم بیشتر یاد بگیرم تا جایی که بهترین باشم تو این کار گاهی اوقات خیلی حرسم میگفت که این یارو چطوری تونسته تنهایی یه قالب حرفه ایی بزنه :)))))) بخاطره همین میرفتم سورس کدها رو حتی چند ساعت نگاه میکردم تا یاد بگیرم تا اینکه بلاخره طراحی قالب واسه وردپرس رو به طور کامل یاد گرفتم و واسه خودم یه قالب توپ زدم اما بعدش دیدم همه چیز طراحی کردن و رفع نیاز از طرح خوب نیست باید فعالیت داشت ! بخاطره همین برگشتم به نوشتن و تولید محتوا که الان هم فقط مینویسم و با فتوشاپ رابط کاربری طراحی میکنم و ایده پردازی میکنم . همیشه سعی کردم فقط تکنیک ها رو یاد بگیرم حتی اگه در حد یه یک نصیحت و حرف باشه بخاطره همین راهنمایی های استاد فخار تو این انجمن از طلا هم واسم با ارزش تر بود .

انگار نوشتن به ادم یه حس رضایت خیلی خاصی میده -_-

لینک به ارسال

اولین بار از طریق مرحوم بلاگها با وردپرس آشنا شدم.

بعدش هم که هاست گرفتم و با وردپرس کار کردم و الان هم یه 5 شیش تایی سایت وردپرسی دارم (مثل پرشین اوکی، ایران آتا، تبریز دایرکتوری و ...)

لینک به ارسال

بسیار تاپیک جالبیه و باید از اقا مهدی کمال تشکر رو داشت.

خب بریم سراغ بحث داغمون :D

داستان اشنایی من فک کنم جالب باشه :D

من دانشجوی ای تی هستم ، ترم یک دانشگا بچه ها میخواستن برای دانشگا انجمن بزنن اخه دانشگامون انجمن ای تی نداشت ، بعد اونی که دنبال بود به کارای سایت و اینجور چیزا علاقه داشت برای همینم دنبال کسی بود که به سایت نویسی اشنا باشه!!!

من قبلش چندتا وبلاگ داشتمو یکی دو تا چت روم که چت رومارو یکی از دوستام برام بالا میاورد ولی از قضا من ب یکی گفتم کار خودمه !!! :o اونم رفت صاف گذاشت تو کف دست بنده خدا ک این بلده و ازین حرفا !!! اینا دو سه نفرس اومدن پیشم و گفتن چیا بلدی منم ی خورده چیز میز میدونستم پروبال دادم بهش و دادم بهشون :-|

بعد خلاصه کم کم ی گروه جمع شد و قرار شد که سایت رو با وردپرس بیاریم بالا و مسئولیت نصب وردپرسم افتاد گردن من !!!

حالا من تا قبلش ک میشد دو ماه قبلش فقط ی سایت وردپرس داشتم ک اونم رفیقم برام بالا اورده بود !!!

خلاصه از شانس ما وقتیم ک قرار شد من بالا بیارم نه لپ تاپ داشتم ن اینترنت از قضا دیگه رفیقمم بام کار نمیکرد ک بگم تو بالا بیار.

خلاصه کشش دادم که بیفته برای میان ترم و بیام خونه و سرچ کنم ببینم اصن وردپرس چیه و چطوری کار میکنه !!!

خلاصه قبلش بهم یوزر پس هاستو دادن و گفتن بسم الله :( .

ماام کمرو بستیمو رفتیم سمتش.

---------------------------------------------

این بود داستان اشنایی زورکی ولی از روی شانس من با وردپرس :D

لینک به ارسال

داستان من شاید با همتون فرق کنه

من حدودأ 3 سالی است که تو اینترنت هستم، اول می خواستم طراح سایت بشم و سایت طراحی کنم، کتاب های فراوانی رو خوندم در این باره و هر بار علاقه ام به دنیای وب و سایت بیشتر می شد، یک سایت هم طراحی کردم اما اون موقع اینترنت نداشتم که بخوام اجراش کنم.

بحث اینترنت رو توی خونه مطرح کردم و به هر سختی شده بود مامان و بابام رو راضی کردم و یه اینترنت ADSL گرفتم ... اما بعد فهمیدم که طراحی سایت چیز ساده ای نیست و کار تخصصی هست ... همون اول که اینترنت گرفتم همون جا یه وبلاگ زدم، علاقهام به وب از درس بیشتر بود و هست ... دو سال وبلاگ نویس بودم و وبلاگ های مختلف میزدم، خیلی دوست داشتم سایت بزنم و شاید به تمام سایت های شرکت های طراحی سایت سر زدم، اما قیمت هاشون برام زیاد بود.

من زندگیم در دنیای وب و وردپرس رو مدیون توس وب هستم، حدود 7 یا هشت ماهه پیش به توس وب برخوردم (توس وب فروشگاه قالب وردپرس است) وقتی قیمت قالب ها رو دیدم تعجب کردم و به سرم زد سایت بزنم، آخه من فکر میکردم قیمت پایه راه اندازی سایت 400 یا 500 تومنه ... خلاصه وردپرس رو توس وب به من معرفی کرد و منم یه قالب ازشون گرفتم و فان فا رو راه انداختم ... خــــیــــلـــی برام فوق العاده بود، یک نوجوون 13 ساله یه سایت وردپرس

فان فا به من زندگی تازه ای توی وب بخشید، من بعد از فان فا سایت تبادل لینک زدم، تبادل لایک شبکه های اجتماعی ( افزایش لایک فیس بوک و گوگل + و ...) زدم، چت روم زدم، فال حافظ زدم، فروشگاه زدم و هنوز هم مشتاقم که موضوع های دیگه رو تجربه کنم و ببینم که مثلأ مدیر یک سایت فروشگاهی چه قدر دردسر و زحمت داره.

همه چیز من شده وردپرس و سایت و شاید 8 ساعت که می خوابم و یک ساعت استراحت که می کنم بقیه اش همش پشت کامپیوترم و تو اینترنت.

اون قدر هم توی این چند وقت تجربه کسب کردم که یک استاد تقریبأ واسه خودم شدم و در حال یادگیری برنامه نویسی هستم.

طبق گفته یکی از دوستان من با تقریبأ 14 سال سن جوون ترین عضو خانواده بزرگ وردپرس فارسی هستم، که امیدوارم همین طور هم باشه

آرزوی من هم اینه که در کارم موفق بشم و یک سایت مثل گوگل داشته باشم و یا حداقل یکی از بزرگان گوگل باشم :D

تشکر بابت تاپیک

لینک به ارسال

آشنایی من داستان نیست بیشتر یک مستنده :)

دوران راهنماییم توی مدرسه نمونه دولتی بودم و خوابگاه میرفتم برای دبیرستان آزمون ورودی را دادم و بهمون گفتند چون ساختمان آموزش و پرورش در حال ساخته باید بروید به کافی نت و از اونجا نتایج را بگیرید (نه توی سایت بلکه روی کاغذ چاپ کرده بودند هه هه)

رفتم یک کافی نت و نتایج را گرفتم به صاحب مغازه گفتم این همه کامپیوتر اینجا برای چیه؟ گفت میان برن چت کنند و یا مقاله پیدا کنند

از در مغازه اومدم بیرون رفتم کافی نت کناریش و رفتم نشستم پشت کامپیوتر و از روی دست بغل دستیم نگاه میکردم ببینم چکار میکنه و... اینجوری آشنا شدم اینترنت چی هست

دوران دبیرستان از مدرسه یواشکی فرار میکردم میرفتم کافی نت و آخر سر چون پول نداشتم هندی کاف را ریست میکردم و صبر میکردم قیمت را بزنه مثلا 200 تومان بلند میشدم و میرفتم :)

اولین وبلاگم را سال 86 راه اندازی کردم

اومدم دانشگاه و اینترنت مفت دانشگاه برام مثل رویا بود دیگه از بس رفته بودم برای همه آشنا بودم و واسه همین مسئولیت اتاق کامپیتر ساختمان J دانشگاه باهنر را دادند به من...

اونجا بود عاشق ساخت سایت شدم (تا قبلش فکر میکردم دامنه ای که به وبلاگم وصل کردم شده سایت) اما برام سوال بود پس این سایت مثلا دانشگاه با کدوم وبلاگدهی ساخته شده؟؟؟!!!

گشتم و گشتم تا رسیدم به وردپرس هاست رایگان پیدا کردم و بسم الله...

لینک به ارسال

با اینکه با این جور پست زیاد حال نمی کنم ...

بنده مثل اکثر شما ها کسی مشوقم نبود و اطرافیانم فرق کامپیوتر را با پلی استیشن تشخیص نمیدن

بعد از اینکه رایانه خریدم فهمیدم کارت گرافیکش خرابه و نمیشه باهاش بازی کرد ، هر چند خیلی هم اهل بازی نبودم. خب منم رفتم سراغ برنامه هاش و یه جرقه تو ذهنم زد که چطور میشه برنامه ساخت ؟؟! یه مدتی رفتم دنبال زبان های برنامه نویسی و سی دی های آموزشی اما به نتیجه ای که میخواستم نرسیدم. خیلی اتفاقی کتاب آموزش ++C نوشته عین الله جعفر نژاد قمی بدستم رسید و شروع به مطالعه کردم ولی چیز زیادی دستگیرم نشد چون کتاب خیلی شاخی بود واسه خودش که حدودا 500 یا 600 صفحه ای هست . خلاصه یه مدتی ولش کردم و یه روز دوباره رفتم سراغ کتاب ولی ایندفعه با حوصله و تمرین و تکرار مطلعه کردم و بالاخره فصل اولش رو کامل خودنم و با مباحث مقدماتیش آشنا شدمو خیلی خوشم اومد

بعد ادامه دادم به خودندش و یادمه برای فهمیدن بعضی مسائلش ساعت ها وقت میزاشتم تا جایی که به جای خوندن درس این کتاب را مطالعه میکردم ! این شد که علاقه ام نسبت به درس کم شد و به مدت 1 ماه ترک تحصیل کردم ! با اصرار اطرافیان و خوانده دوباره به مدرسه رفتم ولی فکرم تو ++C بود و مدرسه بهم فاز نمیداد ، خلاصه این شد که در اواسط سال سوم دبیرستان کلا ترک تحصیل کردم و نشستم تو خونه فقط اون کتابه رو مطالعه میکردم!

خوندن اون کتاب به تنهایی و بدون هیچ مشوقی کار شاخی بود که من انجامش دادم ، هر چند از درس دور موندم و حدود 4 ماه تمام وقتم را گرفت ولی پشیمان نیستم. البته بعد از اون متوجه شدم نبود مدرک تحصیلی به ضررمه این شد که یه مدتی در کلاس بزرگسالان شرکت کردم و دیپلمم و گرفتمو الان دارم واسه دانشگاه ادامه میدم ، هرچند دانشگاه چیز زیادی یادم نمیده !

بعد از اون رفتم سراغ سایر کتاب های استاد عین الله جعفر نژاد قمی و الان یه کلکسیونشون را دارم ، البته وقت نکردم همشو بخونم . سومین زبانی که رفتم سراغش PHP بود که بعد از یادگیری کاملش رفتم دنبالش و نحوه ایجاد وبسایت (البته بنده هیچ وبلاگی نساختم و اصن بلد نیستم !) یه مدتی طول کشید تا با دامین و هاست و سرور و .. آشنا بشم ولی بالاخره یه دامین و یه هاست خریدم. با اطلاعاتی که داشتم یک سیستم مدیریت محتوا ساده برا خودم نوشتم و برای تمریناتم ازش استفاده میکردم و سایتم را بالا آوردم. تو فروم های خارجی اتفاقی با واژه wordpress مواجه شدم و رفتم دنبالش ببینم چیه که خلاصه وارد دنیای وردپرس شدم.

اوایل ازش خیلی خوشم نیومد و گفتم با سیستم مدیریتی که خودم ساختم کار میکنم !!! نمیدونم چی شد که به یکی از بچه ها توضیح دادم که هاست و دامین چیه و نحوه نصب وردپرس را براش توضیح دادم و اونم دو روز بعد یه سایت با وردپرس بالا آورد و بعد از مدتی یه چیزایی از وردپرس برام گفت که به نظرم جذاب اومد و بنده به صورت رسمی یک وردپرس کار شدم.

خلاصه این بود داستان یهویی من :دی

لینک به ارسال

تاپیک جالبی هست

------------------

من در دوره راهنمایی خیلی مشتاق به هک و امنیت بودم برای همین در سایت های زیادی به گشت و گذار پرداختم

اولین رقیب من در اون زمان امید صمد بین بود (Black.Virus) مدیر سابت p30vel بود

بعد دیدم برنامه نویسی باید بلد باشی تا توی هک بتونی حرفی بزنی رفتم سراغ زبان هایی که نیاز بود مثل Python و Perl و بعدشم زبان مورد علاقه من Ruby بعد یادگیری دیدم مهندسی معکوس (Reverse Engineering) که پیش نیاز زبان هایی از خوانواده c بود که خب مجبور به یادگیری شدم و زبان های Visual هم کنارش بود مدارک هم گرفته ام

خلاصه بعد رفتم سراغ Exploit نویسی و دیدم باید با Core همه CMS ها آشنا باشی خب از PHPNUKE شروع کردم و رفتم تا رسیدم به وردپرس که از wp-persian خوشم نیومد و رسیدم به wp-parsi و موندگار شدم البته در سایت های مختلفی هستم مثل :,icomp , blogers , pcone,wp-persian, wp-parsi ashiyane , RZdownload

بعدشم از طراحی خوشم اومد و گفتم اینم به ارشیو اضافه کنم خب توی این زمان مدارکی هم گرفتم : اولیش مدرک تحصیلی دیپلم الکتروتکنیک . بعدم دیپلم رایانه و بعدش CEH گرفتم و A+ و...

الان هم در دانشگاه نرم افزار میخونم به همین سادگی اما هک دیگه کنار گذاشتم و علاقه مند به برنامه نویسی تحت وب الانم در حال یادگیری asp.net تحت MVC هستم

سر دوستان درد آوردم خداشکر در جای خوبی مشغول به کار هستم (دوستان به یاد داشته باشید اگر زحمت میکشید و چیزی یاد میگیرید حتما مدارک اون هم بگیرید تا آینده تضمین شده ای داشته باشید )

لینک به ارسال

بحث اضافه رو دوستان در تاپیک دیگه ادامه بدن

پاکسازی شد

لینک به ارسال

اول رو بلاگفا کار میکردم و یه وبلاگ نویس بودم ولی بعد از اینکه وبلاگم معروف شد میخواستم تبلیغات کنم که بلاگفا زد کل قالب وبلاگم که خودم ساخته بودمش رو پاک کرد و من دوباره وبلاگم رو درست کردم و این ماجرا پاک کردن قالب وبلاگ چندین بار تکرار شد تا اینکه فهمیدم برای اینکه آزاد و رها باشم نیاز به یه سیستم شخصی دارم و بعد محبوبیت وردپرس جذبم کرد و تونستم قلقش رو در عرض مدت کوتاهی به دست بیارم و براش قالب بنویسم و ازش تا امروز دارم لذت میبرم. البته اینم بگم که قالب نوشتن بعد از یه مدتی خسته کننده میشه مخصوصا برای برنامه نویس ها(الکی مثلا من برنامه نویسم! :) ) که قطعا این موضوع رو دوستان برنامه نویس تایید میکنن چون خیلی یکنواخت میشه ولی وردپرس اینقدر تو انتشار مطلب راحت بود که من عاشقش شدم! در واقع لذت بخش ترین تجربه کاریم با نت لحظاتی هست که تو وردپرس دارم مطلب مینویسم! البته کار تو wp-parsi هم خیلی حال میده مخصوصا به خاطر ظاهر مهربون انجمنش!

یاعلی

لینک به ارسال

من سال 90 با وردپرس آشنا شدم و همون موقع یه فروشگاه میخواستم که یکی از دوستام وردپرس رو برام نصب کرد و یه قالب فروشگاهی روش گذاشت

وردپرس اولین سیستم مدیریت محتوایی بود که تجربه کردم و کم کم بیشتر دربارش دونستم

بعد از اون، جوملا ، دروپال و انجمن ساز mybb و ipboard رو هم امتحان کردم

ولی اطلاعاتم درباره وردپرس از همه اونها بیشتره

لینک به ارسال

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...